معنی استان مذهبی

لغت نامه دهخدا

مذهبی

مذهبی. [م َ هََ] (ص نسبی) متدین. متشرع. مؤمن به مذهب. معتقد به شریعت و مذهبی که دارد. پای پند دستورها و آداب مذهب. متعصب در مذهب و عقیدت خویش. رجوع به مذهب شود. || مربوط به مذهب.
- اشعار مذهبی، اشعاری که درباره ٔ مذهب و اولیاء مذهب باشد.
- سخنرانی مذهبی، نطقی که مربوط به مسائل مذهبی یا تبلیغ مذهب باشد. رجوع به مذهب شود.

فرهنگ معین

مذهبی

مربوط یا منسوب به مذهب، دیندار مؤمن و معتقد به مذهب. [خوانش: (مَ هَ) [ع.] (ص.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

مذهبی

مذهب‌گرا، باتقوا، دیندار، مومن، متقی، دینی،
(متضاد) غیرمذهبی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مذهبی

دینی

فارسی به عربی

مذهبی

دینی

عربی به فارسی

مذهبی

تعلیماتی , تعلیمی , عقیده ای , مبنی بر عقاید نظری

فارسی به ایتالیایی

مذهبی

religioso

فارسی به آلمانی

مذهبی

Fromm, Religiös

واژه پیشنهادی

از جاذبه‌های مذهبی استان اصفهان

کلیسای وانک

مسجد آقانور

مسجد ابوالمحسن

مسجد بهشتی نژاد

مسجد حاج رضا

معادل ابجد

استان مذهبی

1269

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری